خسرو

دیشب خواب دیدم خسروشکیبائی زنده شده، داره درددل میکنه برام. (ما یک حیاط درندشت داریم، یه حوض بزرگ گوشه ش، دورش دار و درخت. خوراکِ درددل) نشستیم دم حوض هی گفت، گفت، گفت.. یهو وسطهاش زد زیر گریه. من داشتم ضعف میکردم برای صداش، غش می رفتم، می مردم. هیچکس هم نبود جمعم کنه. گفتم "الهی من قربون تو بشم، تو که مُردی راحت شدی دیگه"

زد زیر گریه گفت "روزگار خیلی نامرده صدی"

پ.ن1: چقد دلم میخواس دیشب بغلش می کردم تو خواب، واسش میگفتم که آره خیلی نامرده، میدونم... (کی داره اون دنیا روح عمو خسرو رو اذیت میکنه؟)

پ.ن2: اوباما جواب نامه مو نداده هنوز. فردام 11 سپتامبره. منم که قاطی

نظرات 5 + ارسال نظر
منا 1389/06/19 ساعت 21:02

سبز سبزم ریشه دارم =====من درختی استوارم
سبز سبزم ریشه دارم=====در زمستان هم بهارم
سبددد سبددددد ستاره ه ه ه ه ه ه از آسمون می باره ه ه ه ه

تو قلب پاک گلدون
بهار خونه داره

لی 1389/06/19 ساعت 21:10 http://leee.us

نمی دونم دیشب بود یا ظهری ، خواب دیدم عینکی شدم ...

دوست الی بینایی سنجی قبول شده
بشین چار سال دیگه ببرمت پیشش معاینه ت کنه

میگن خواب زن ...!!


خدایش بیامرزد

بامداد 1389/06/20 ساعت 01:02

خانومه زیبا، اول اوباما حالا خسرو؟؟ اگه ندوی ماهم آروم آروم به گردِ پات میرسیم!
یه وخ ناراحت نشیا جانِ بامداد، اما نوشته های واقعیت حرف ندارن.
هزار تا بوسِ معنوی

مهدی 1389/06/20 ساعت 17:54

دیشب من خواب دیدم یه اسب سبز رنگ رو که تو آب افتاده بود نجات دادم و با هم دوست شدیم ولی نامرد بهم سواری نداد!
با اینکه خواب توپی بود ولی خواب شما یه چیز دیگس. حسودیم شد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد