سریالو اینام نداریم دیگه رسمن

آقاهه زنگ زد امروز، بعد عمری

که رفع سوتفاهم بشه

کلن اینایی که کارای این شکلیشون رو میندازن واسه فردای فردای فردای فردای چن وقت دیگه، اتفاقا منو خوشحال تر میکنن، اینکه آدما سرشون به چیزای خوب خوب گرمه. وقت ندارن به چیزای بد بد فک کنن.

یاد ساناز افتادم که بعد 4 سال و 5 ماه، دو هفته پیشا یادش افتاده بود رفع سوتفاهم کنه

واسه آقاهه توضیح دادم که خودم بلدم سوتفاهم یعنی چی. دیگه 23 سال و 5 ماه و ده روزم شده، فرق بین سوتفاهم و آب پرتقالو میدونم. بعد من هی میشینم که رفع بشه، هی نمیشه. هی هیشکی به روی مبارکش نمیاره که سوتفاهم یکی، دوتا، سه تا، چار تا، نه چارصد و پنجاه و شیش تا که. اونم تو 7-8 ماه همش. از دخترای اخمالو هم بدشون میاد. محض اطلاع آقاهه، یکی از این مثلا سوتفاهم ها رو واسش میگم. مخش سوت می کشه پای تلفن صداشم تا اینجا میاد. مامان از آشپزخونه داد میزنه صدای چی بود؟ میگم هیچی، دوباره واسه آقاهه ادامه میدم. یه جاهایی که کم میاره، از فاز لبخند و خونسردی میاد بیرون جدی میشه. حالا من به جاهای خیلی بد بدش رسیدم، رسمن دارم زار می زنم پای تلفن. دیگه آقاهه خیلی کم آورده. قسم میخورم اینجا به بعدشو اصن باور هم نکرد.

تموم شد همه چی بعدش

خط چشام ریخته بود پای چشام، پری سام چادر گل گلی سرش کرده بود داشت تو اتاق رژه می رفت با چشای خوابش جراتشم نداشت بپرسه "بی چه اینگونه زار و ناله ای ای صدی؟"

نظرات 2 + ارسال نظر
میلاد 1389/01/31 ساعت 22:37

چند بار خوندم ولی هیچی حالیم نشد..!

عیب نداره

بهشب 1389/02/02 ساعت 11:34 http://behshab.blogsky.com/

آقاهه یا چک چوکو

آقاهه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد