شعری از ابراهیم قدردان

خبر!...............خبر!
دوباره کشمکش میان آدم وخدا
بهشت سهم آدم است یاحوا ؟!!

وشوخی هزاره ی جدید
مناظره…!
میان آدم وخدا!

وکشف اخرین جنایت بشر
کشتن خدا!!!

میان کوچه های گل گرفته حریص شهر

درازدحام چشم های شیشه ای مضطرب

سکوت های ممتدبهانه گیری وهرچهارفصل ترس

ولابه لای رنگ های بوگرفته ی همیشگی

وانتظارهای واهی ملول

بوی تندادکلن

صدای ته گرفته کلاغ

سرفه های بی دریغ درد

حرف های ناتمام این وآن

صدای زنگ دارکودکی که می دود

به گوش می رسد

روزنامه… آی… روزنامه….

خبر…خبر…

قضاوت بزرگ قرن!

کسی به جرم کشتن خودش قصاص شد!

کسی برای فهم فلسفه به ماه رفت!

خطر….! خطر….!

سقوط آدم ازفضا !

وشوخی هزاره جدید

مناظره…!

میان آدم وخدا !

خبر…خبر…

هنوززنده است؛

کسی که ازگرسنگی هزارسال پیش مرده بود.

تحولی درعلم نو

هولوگرام طول موج عشق

به وسعت تمام آفرینش خدا

عبورآدم ازهزاربعدمبهم فضا

تلاقی دوکهکشان دردمند

انفجارعشق،نورحرف های صدا !

سکوت تاابدسکوت

وجیغ پرده سفید

توی چشم های خیره وسیاه.

سفربه ماوراء

وکشف طول موج های تازهای برای زندگی

حیات درکنارمردگان!

انتشارفصل آخرکتاب زندگی

کشف آخرین حقیقت حیات

-مرگ

سانس آخرنمایش خدا

هبوط آدمی دوباره ازهوا !

وکشف آخرین جنایت بشر

کشتن خدا…!

به قیمت دوروزعمربیشتر!

حادثه… خبر…خبر…

آخرین نزاع قرن

بین آدم وسیاه چاله ها

دوبعدمانده تاهویتی نوین

شگفتی هزاره ی جدید

تولدگلی درآسمان ذهن یک ربوت !

درک بهترحیات ازنگاه یک فلز

انفجاریک قطارحرف مانده روی دل

حوالی

وکشف یک سیاه چاله ی جدیددرفضا

برای دفن آدم وزباله ها

کتیبه ای برای صد هزارسال بعد.

هزارثانیه به انفجارصدهزاربمب مانده است.

فرارآدم ازمحیط خاکی زمین

کجا؟به ناکجا !

خبر…خبر…

مزایده…مناقصه…

فروش قطعه های آدم جدید!

حراج قلب ، چشم ، کلیه

حراج فصل عاطفه

هزارتن اورانیم به قیمت

دوروزعمربیشترمیان لاشه های بوگرفته و

زباله های بمب های میکربی

دوکهکشان هزاروصدسیاه چاله

باغ پرگلی درون صوت

به قیمت فقط نگاه ساده ای

بدونه اضطراب ، درد ، ترس

فروش یک آپارتمان تازه سازدربهشت

فروش آسمان ، فضا ، ستاره

زیرقیمت زمین

وکاهش شدید شاخصه دما

کجا ؟

جهنم خدا !

دوباره کشمکش میان آدم وخدا

بهشت سهم آدم است یاحوا ؟

وآخرین حکایت بشر

آدم ازنگاه یک ربوت

روزنامه…آی… روزنامه….

کنارریل حرف ها

میان یک بغل حروف زبرآگهی

پیام تسلیت ، خبر

نوشته بودریزریز

عشق مرد…!

چه حیف شدلعنتی نگفته بود.

ابراهیم قدردان

نظرات 9 + ارسال نظر

http://ccu-cinema.blogsky.com/
پس از مدتها شایعه برکناری امیرزاده
اسماعیل تذرو در اتاق مدیر‌کل

نلسون 1388/05/21 ساعت 22:20 http://nelson.blogsky.com

بعدن می خونمش
الان باید برم وسایلمو مرتب کنم
دیر شد !!!

خیلی خوشحال بودم که ا نزدیک بهت امدی
ای کار هم اگه ایقد طولانی نهه بهتر ه
احساس اکنم تکرار مفهوم در بعضی جاها و
و سکته ون وزن درونی از قدرت کار کم ایکردن
اما در کل کار متفاوت و خوبین
پایدار بشی دادا
یا حق

منم خوشحال شدم
پیدا نبود؟!
هه
طولانی
تو که اولش رفتی
من بدبخت تو رودرواسی تا 10:30 شب گیر افتادم!

[ بدون نام ] 1388/05/22 ساعت 13:45

چارلی
تفاوت تئاتر ایران با دیگر جوامع
http://charlli.blogsky.com/

عاشک
مه منظورم جلسه نین
منظورم ای شعری که اتنهادن هسته
دنیا به کامت

منظوراتو واضح تر بگو از این به بعد لطفا!
و درضمن
دنیا به کام خودت

سلام.

وبلاگ خیلی قشنگی داری.
من هم تازگی ها یه وبلاگ زدم .می خواستم اگه مایل باشی با هم تبادل لوگو کنیم تا آمار وبلاگمون بالا بره.
اگه قبول کنی خیلی ممنون میشم.

البته هنوز وبلاگو در مراحل اولشه.بعدا پر بار تر میشه.

این ادرس لوگوی منه.اگه دوست داری بذار تو وبلاگت.

منتظر لوگوی تو هم هستم.


<a href="http://amin10uri.blogsky.com" target="_blank"><img src="http://www.blogsky.com/users/blogs/logo/amin10uri.gif" alt="مطالب جالب از همه رنگ" title="مطالب جالب از همه رنگ" border="0" /></a>

نسل شما اسپمرها هنوز منقرض نشده؟!

پروانه 1388/05/26 ساعت 17:59

خوشم اومد از این با اجازه میزارمش یه جا

اسم شاعرم زیرش بنویس

پروانه 1388/05/27 ساعت 02:17

اوهوم نوشتم :x

باسلام
قسمت اول این شعردوبار تکرار شده !
عنوان شعرناریا(قاصد)است و
ازمیان کوچه های گل گرفته ی حریص شهر شروع می شود
ازاینکه این شعرروقابل دانسته ودروبلاگتان گذاشته ایدصمیمانه متشکرم .
ابراهیم قدردان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد