madhouse

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] 1389/04/18 14:31
    این آقاهه هشت پاشو به من قرض میده؟ یه سری سوالات شخصی ازش داشتم
  • [ بدون عنوان ] 1389/04/18 06:09
    میشینیم دوتایی تا صب سیگار میکشیم باهم پای web cam من و دوستم تا خیلی صبح 6 اینا مثلن
  • همه چی آرومه، من چقد خوشحالم 1389/04/18 05:56
    بنر جدیدم زیادی احمق به نظر میاد. یاد اون آقاهه میفتم.
  • [ بدون عنوان ] 1389/04/18 05:51
    این تی شرته (کادوی تولد 17 سالگیم) رو هروقت میپوشم یه بوهای خوبی میدم. بوی 16 سالگیمو مثلن اینا جنسشون چیه اینقد خوب میمونن بعد ۶ سال و نصفی؟
  • [ بدون عنوان ] 1389/04/18 05:49
    این روزا خوابای عجیب میبینم خوابامم لابد کابوس منو
  • Let me to be MySelf, plzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzz 1389/04/18 05:46
    اصن فک کن من کمبود محبت دارم. در این حد که ناچارم برای جلب توجه مثلا لبخند مصنوعی ژکوندمو بذارم بنر بلاگم، تا یکی مث تو بهم توجه کنه. درک اصول اولیه ی زندگی اجتماعی جدا اینقد سخته؟ اینکه بفهمی دیگران فقط و فقط به خاطر تو زندگی نمیکنند. بلاگ آدم، بنر بلاگ آدم، دیوار اتاق آدم، آلبوم عکس آدم، دغدغه های آدم، جزئی از شخصی...
  • من و دردونه هام 1389/04/15 03:16
    My new BanNeR
  • Think BIG! 1389/04/12 13:06
  • کیسه بوکست ام 1389/04/11 21:54
    داشتم برای دوست جدید مهربانم قانون جذب را توضیح می دادم، قاطی اش قانون نیوتن را. که یعنی از دل خودم حرف در نمی آورم و اینها همه ش دلیل علمی هم دارد. فرموده ند: "اصن تو اخلاقت مث کیسه بوکسه. هرچی محکم تر بزنیش، محکم تر میاد طرفت. اینایی هم که این حرفا (قانون جذب و نیوتن) رو زدن خل وضع بودن. نمونه ش همین نیوتن. رید...
  • [ بدون عنوان ] 1389/04/07 14:39
    آقا داداش و آبجی خانمها برگشته اند از غربت نشان به این نشان که جایِ مسواکم تنگ شده توی جامسواکی تازه، مسواک زاپاس پری سا هم که مو نمی زند با مسواک الی عجالتا قصه ها داریم تا سر پاییز
  • اجسام از آنچه شما در عکس می بینید، خوشمزه ترند 1389/03/31 23:35
    یک جفت بهشت کوچک، منگوله ی گوش هایم ببینم تابستونا، گوشواره گیلاس یادته؟
  • [ بدون عنوان ] 1389/03/30 14:25
    یکی از برنامه های دراز مدتم اینه که زن یه کارمند خسته شم. و مامان سه تا بچه به ترتیب: اکبر آقا، ضعیفه، صبریه برنامه ی کوتاه مدتمم اینه که بشینم NickelBack گوش بدم به گور پدر یه کسایی بخندم.
  • [ بدون عنوان ] 1389/03/30 00:00
    یک عدد "من" به شکل دردآور و وحشتناکی دلش گرفته زنگ نزنین، خاموشم چرا بلاگ اسکای اسمایل خودکشی نداره؟
  • من از اوناش نیستم. لطفا سوال نفرمائید 1389/03/29 23:56
    کلا آدم ها یا از ایناش اند یا از اوناش
  • کودک درون ناخلف من 1389/03/29 23:53
    من چه نسبتی با کودک درونم دارم؟ مادرش نیستم قطعا کودک درون من پسر 5 ساله ی بی تربیتی است که هرچه می گویم نشسته کارت را بکن، نیشخند می زند که "سرپا باحال تره"
  • تنهایی که شاخ و دم ندارد.. 1389/03/27 18:53
    من حریف روزگاری نمی شوم که لیلی گلستان اش با آن همه گندگی لابلای گریه هایش اعتراف کند که "اشک من در سوگ تمام این سالهایی است که هیچ مردی نبود به شانه هایش تکیه کنم."
  • [ بدون عنوان ] 1389/03/24 14:36
    زنبورهای عسل پیچیده ترین، عجیب ترین، تُخس ترین، کمونیست ترین، فمنیست ترین، موذی ترین، مسخره ترین و کلا همه چی ترین موجودات دنیا اند. امضا: یک آدم تازه برگشته از امتحان زنبورداری
  • بی قید شده ام. 1389/03/23 22:02
  • ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم... 1389/03/22 17:29
    انتظار فرج از نیمه ی دوم خرداد میکشیدیم با پشت دست زدن تو دهنمون بنده از همینجا اعلام میکنم از این به بعد نه از خدا انتظار خدایی دارم نه از بابام انتظار پدری، نه از مامانم انتظار مادری، نه از هیچ خردادی انتظار فرج...
  • خیر سرمان 1389/03/22 17:13
    Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 22 خرداد 88، قبل از ظهر + جناب سیدمیرحسین موسوی شما نسل اول و دوم انقلاب شدیدا مرا زده کردید از همه ی چیزهای خوبی که روزی قولش را داده بودند و داده بودید. ما به حق طبیعی یک انسان آرامش میخواستیم، امنیت، آزادی و کمی احترام. شادی ای که قورت دادیم و...
  • من با دو واسطه شاگرد انیشتین ام. 1389/03/20 11:26
    من کامران نجف زاده رو دوست دارم. با این حساب با یک واسطه طرفدار احمدی نژاد ام. آقا دایی من که عمری معلم سرخونه ی همه ی بچه های فامیل بود شاگرد دکتر حسابی بود، ایشونم شاگرد انیشتین.. بنابراین با این حساب بنده و کل بچه های فامیل با دو واسطه شاگرد انیشتین ایم. آخر زمون یعنی طرف بیاد به شاگرد انیشتین بگه چرا فلان آدمو دوس...
  • مرا به نام بخوان که مرهمی ست صدایت 1389/03/18 01:20
    آقاهه اسمش علی علی نژاد بود، داداش بزرگش لابد علی اکبر علی نژاد، داداش کوچیکشم علی اصغر علی نژاد... یه تنوعی چیزی بابا. پارسالم یه ارباب رجوع داشتیم اسمش یدالله ساسان بود. هی من تو کف بودم اینو بچه که بوده تو مدرسه یدالله صدا میزدن یا ساسان؟ اسم منطقی بذارین رو بچه هاتون ارواح امواتتون. مثلا چی میشد همه ی پسرا اسمشون...
  • تصمیم کبری 1389/03/15 01:27
    کبری ترین تصمیم زندگی را باید وقتی گرفت که ناخن های درازت به قاعده ی چُس میلیمتر سنگینی میکنند از پوست پیازی ترین لاک دنیا، و هارمونی دارد با ماتیک صورتی گران قیمت بدمزه ات می شوی شبیه همه ی دخترهای دور برت که عمری فراری بودی ازشان، طرز فکرشان، استایل زندگیشان، سرگرمی های چیپشان، آخر هفته هایشان، آدمهایشان،...
  • من رو نزائیدن. من رو آفریدن! 1389/03/11 23:32
    می فرمایند: "خانوم شما رو نزائیدن، شما رو آفریدن! خدا شخصا شما رو با زنبیل از تو آسمون نزول فرمودن روی زمین" جنبه ی تحقیری داشت این جمله نه تعریفی! جای اینکه ناراحت شم قهر کنم رومو برگردونم مشت بکوبم رو میز، نیشمو واز کردم تا اینجا ( ) گفتم "متشکرم" این مربوط به لهیدگی بعد از یه جلسه ی انرژی بگیر...
  • خر تو خر 1389/03/11 23:18
    _ میدونستی خیلی خری؟ _ اوهوم. چون تنها خصوصیت بارزمه. اونقد بارز که بقیه ی خصوصیات ریزمو تحت الشعاع قرار میده و اگه یه روزی یکی قرار باشه باهام کانکت شه قطعا جذب خریتم میشه نه هیچی دیگه م. مث زرافه که گردن درازشو همه میبینن، دمشو نه، شایدم کمتر یا فیل که گنده س فقط. گنده گیش پیداس، اون خال ریز روی پای راستش نه (اصن...
  • [ بدون عنوان ] 1389/03/08 12:38
    عاشق ردپای مشتی دیوانه روی سیمان شُل ام، بعد از سفت شدن
  • Lose my Lost 1389/03/07 19:17
    نـــَــــع آر یو کدینگ می؟ فاینال سیزن و درد. فاینال سیزن و مرض به همین راحتی یعنی لاست باید تموم شه؟ الان؟ تو این بحران روحی من؟ مگه الکیه؟ جواب احساسات منو کی میخواد بده؟ خدایا منو بکـــــــــــُـــــــــش
  • [ بدون عنوان ] 1389/03/06 22:23
    من هرجوری حساب کردم دیدم با هیچ منطقی جور درنمیاد آدم چن سال همینجوری رو یه خط راست راه بره. I don't know ... راه بره، لی لی کنه، بپره... قطعا گذر زمان آدمها رو عوضی تر خواهد کرد. عوضی تر و لایعقل تر از چیزی یا کسی که بتونه صاف رو یه خط راست راه بره، چه برسه به لی لی... برای مراسم تودیع رئیس دانشگاه گه گرفته م چه...
  • [ بدون عنوان ] 1389/03/06 20:12
    شرطی تر شده ام بی قرص تا حوالی صبح بیدار، با قرص تا لنگه ی ظهر خواب ام
  • [ بدون عنوان ] 1389/03/04 20:11
    آدمها by default یک دیوار دراز قرمز نیستند.