آدمهای جدیدی کشف کرده م و متقابلا آدمهای جدیدی کشفم کرده اند:
نگارجون. ژیلا. عرفانه. امیر علیزاده. امین سامانی. الهه. آقای محمودی. خاله فاطی (!) و سابقا میم جون
چقد هیجان انگیزه بخوای کسی رو ببینی که فقط اسمشو شنیدی از کسی.. یا دیگه فوقش چند بارکی چت کردی باهاش
بابام مامانمو مجبور کرد ۴ صبح پا شه همراش بره لب دریا پیاده روی
مامانم هم بابامو مجبور کرد از اول تا آخر این فیلم هندی پریشبیه رو تا ته ببینه
اسمشم گذاشتن همزیستی مسالمت آمیز. من بهش میگم مقابله به مثل
۱. دوباره خوردم به پیسی این روزها و این روزها و این روزها ۱
۲. نمی دونم چرا هر ترم یادم میره آخر ترم قبل چه بلایی سرم اومد شبهای امتحان
۳. هر امتحانم قد ۱۰۰ تا کنکور انرژی می گیره. توقع چی داری ازم؟
۴. دوباره پیداش کردم. هنوز همونقدر دوست داشتنیه
۵. شرط می بندم تا آخر این ترم زنده نمی مونم. این دانشگاه لامذهب آخر ما رو ...
شرط می بندم سر هرچی تو بگی
پ.ن۱: کلیک کن روش
پ.ن۲: خدایا این بلاگرد رو ... (استغفرالله)