این قرار عاشقانه را عدد بده
شور و حال عارفانه را عدد بده
رو جهان بی کرانه را سند بزن
روی رود تشنگیت سد بزن
آدمهای همیشه معترض را دوست ندارم. عصبانی اند. به عالم و آدم بد و بیراه می گویند. اعصاب درستی ندارند. کم تحملند.
یک انبار باروتند، که با آواز یک کبریت آتش می شوند یکسر!
همین چیزهاست که من را هم اینقدر دوست نداشتنی می کند. باید یاد بگیرم مطیع تر شوم.
این تی شرته (کادوی تولد 17 سالگیم) رو هروقت میپوشم یه بوهای خوبی میدم. بوی 16 سالگیمو مثلن
اینا جنسشون چیه اینقد خوب میمونن بعد ۶ سال و نصفی؟
اصن فک کن من کمبود محبت دارم. در این حد که ناچارم برای جلب توجه مثلا لبخند مصنوعی ژکوندمو بذارم بنر بلاگم، تا یکی مث تو بهم توجه کنه. درک اصول اولیه ی زندگی اجتماعی جدا اینقد سخته؟ اینکه بفهمی دیگران فقط و فقط به خاطر تو زندگی نمیکنند. بلاگ آدم، بنر بلاگ آدم، دیوار اتاق آدم، آلبوم عکس آدم، دغدغه های آدم، جزئی از شخصی ترین قسمتهای زندگی این آدمه، که just به خودش مربوطه.
به خدا، به قرآن، به موت قسم، من واسه تو بلاگ نمی نویسم که احساس مسوولیت میکنی هربار بعد خوندن پستهای عصبانی و مثلا هنجارشکنم شروع میکنی به نصیحت.
این خزعبلات واسه ثبت در تاریخه، که بعدنا ورق بزنم باهاش خودآزاری کنم. اگه ارزش دیگه ای داشت درِ اینجا رو تخته میکردم سرقفلیشم میذاشتم تو یکی از این home deep ها واسم آبش کنن.
Let me to be MySelf, plzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzzz
داشتم برای دوست جدید مهربانم قانون جذب را توضیح می دادم، قاطی اش قانون نیوتن را. که یعنی از دل خودم حرف در نمی آورم و اینها همه ش دلیل علمی هم دارد.
فرموده ند: "اصن تو اخلاقت مث کیسه بوکسه. هرچی محکم تر بزنیش، محکم تر میاد طرفت. اینایی هم که این حرفا (قانون جذب و نیوتن) رو زدن خل وضع بودن. نمونه ش همین نیوتن. رید تو اخلاق کیسه بوکسی تو... حالا یا من دروغ میگم یا نیوتن!"
حالا یا من قانون نیوتن را نقض کرده ام، یا نیوتن قانون اخلاق کیسه بوکسی من را!