ترجیح میدهم رها باشم در یک اتاق ۲*۲ با یک سوسوی نور غریب که او هم مثله من به دنبال رهایی است.اما با اجبار مجبور میشود رهایی اش را صرف روشن کردن بخشی از خاطرات من بکند که در تنهایی زیبای من جسته گریخته به آنها فکر میکنم. اگه با کودک درونم دست به گریبان بشم تو تنهاییم بهش سیگار میدم و خودم میرم چایی میذارم........
کودک درون من هم
ترجیح میدهم رها باشم در یک اتاق ۲*۲ با یک سوسوی نور غریب که او هم مثله من به دنبال رهایی است.اما با اجبار مجبور میشود رهایی اش را صرف روشن کردن بخشی از خاطرات من بکند که در تنهایی زیبای من جسته گریخته به آنها فکر میکنم. اگه با کودک درونم دست به گریبان بشم تو تنهاییم
بهش سیگار میدم و خودم میرم چایی میذارم........
میگن بچه تا 7 سالش بشه امیره گیر ندین!!
ایشالا بزرگ شد از پوستش بکشید بیرون...!!!
لاستیکیش کن
بعد ولش کن بره جفتک بندازه
حداقلش خیالت راحته که جایی رو کثیف نمیکنه =))
به قول قزوینیه : من هر چی گشتم این کودک درونمو پیدا نکردم ! کسی نمیدونه کودک درون من کجاست؟
:)