واسه زیر زیری بهت تبریک میگم. این کاراواسه خدا جواده که نذاره یکی مشروط بشه یا نشه! تنبل! :ی . اصل اساسی مورد خیانت قرار نگرفتن هم همینه به شرطی که حداقل یکیشون آدمو دوست داشته باشه! . uhum...dont get mad again!
کلاغ لکه ننگی بود بر دامن آسمان، وصلهای ناجور بر لباس هستی. صدای ناهموار و ناموزونش خراشی بود بر صورت احساس. با صدایش نه گلی میشکفت و نه لبخندی بر لبی مینشست. صدایش اعتراضی بود که در گوش زمین میپیچید. کلاغ خودش را دوست نداشت و بودنش را. کلاغ از کائنات گله داشت. کلاغ فکر میکرد در دایره قسمت، نازیباییها فقط سهم اوست و نظام احسن، عبارتی است که هرگز او را شامل نمیشود. کلاغ غمگینانه گفت: کاش خداوند این لکه سیاه را از هستی میزدود و بالهایش را میبست تا دیگر آواز نخواند. خدا گفت: صدایت ترنمی است که هر گوشی آنرا بلد نیست. فرشتهها با صدای تو به وجد میآیند. سیاه کوچکم، بخوان. فرشتهها منتظرند؛ و کلاغ هیچ نگفت. خدا گفت: بخوان، برای من بخوان. این منم که دوستت دارم، سیاهیت را و خواندنت را. کلاغ خواند، این بار عاشقانهترین آوازش را خدا گوش داد و لذت برد و جهان زیبا شد
چه قدر تفاهم داریم منو تو!!!!فقط یه خورده نمره هامون فرق میکنه!دی!خیلی باحالی به جون خودم!ایشالا این ترم خدا کنفت نمی کنه!بعدشم همیشه زمان تموم میشه دیگه!بی خیال!منم سر فرصت می خوام بهت لینک بدم با اجازه!با مزه ای آخه خیلی!:دی!
اصولآ چون من الان اولم باید بگم بیخود خودتو لوس نکنننننننن
درضمن لوگوی من و دیدی:دی آشنا نیست به نظرت؟؟؟
i miss u too
salam eyval webloget bahale matalebesham jalebe be maham sar bezan khoshhal mishim bye
خسته نباشی...
واسه زیر زیری بهت تبریک میگم. این کاراواسه خدا جواده که نذاره یکی مشروط بشه یا نشه! تنبل! :ی
.
اصل اساسی مورد خیانت قرار نگرفتن هم همینه به شرطی که حداقل یکیشون آدمو دوست داشته باشه!
.
uhum...dont get mad again!
هیIam a book!...این کلمه دومیو نفهمیدم!
بابا دومیه منم دیگه!
رانینگ اوت آو تایم؟!!!!!!!!!!!!!
اهای دختر ناک داون
جدی جدی تایم من که داره تموم میشه
یه هفته ی دیگه!!!!!!!
سلام
چطوری عزیز
آخیش بلاخره اول شدم
نفسم بند اومد از بس دویدم
عزیزم ونازیوعاشق کی شدی
بگو خودم برات آستین بالا بزنم
بگی هاااااااااااااااااااااااااا
حتما
منتظرمممممممممممممممممممممم
چرا؟
زیرا!
چی شده؟
باز نزنی دیوونه خونه رو تعطیل کنی ها.
فکر خودت نیستی فکر این همه دیوونه باش که میان اینجا.
هوای ما دیووووووووونه ها رو داشته باش.
کلاغ لکه ننگی بود بر دامن آسمان، وصلهای ناجور بر لباس هستی. صدای ناهموار و ناموزونش خراشی بود بر صورت احساس. با صدایش نه گلی میشکفت و نه لبخندی بر لبی مینشست. صدایش اعتراضی بود که در گوش زمین میپیچید.
کلاغ خودش را دوست نداشت و بودنش را. کلاغ از کائنات گله داشت. کلاغ فکر میکرد در دایره قسمت، نازیباییها فقط سهم اوست و نظام احسن، عبارتی است که هرگز او را شامل نمیشود.
کلاغ غمگینانه گفت: کاش خداوند این لکه سیاه را از هستی میزدود و بالهایش را میبست تا دیگر آواز نخواند.
خدا گفت: صدایت ترنمی است که هر گوشی آنرا بلد نیست. فرشتهها با صدای تو به وجد میآیند. سیاه کوچکم، بخوان. فرشتهها منتظرند؛ و کلاغ هیچ نگفت.
خدا گفت: بخوان، برای من بخوان. این منم که دوستت دارم، سیاهیت را و خواندنت را. کلاغ خواند، این بار عاشقانهترین آوازش را خدا گوش داد و لذت برد و جهان زیبا شد
اول
اون گواهیه دانشگات چقد باحال بود! می بینم بد جوری لب تیغی:دی
نه بابا تمدید میشه . / من یه جای دیگه رفتم تقریبا / خانوم این خونه ی جدید ما رو هم بیا :دی
باشه!
GAME OVER!
چه قدر تفاهم داریم منو تو!!!!فقط یه خورده نمره هامون فرق میکنه!دی!خیلی باحالی به جون خودم!ایشالا این ترم خدا کنفت نمی کنه!بعدشم همیشه زمان تموم میشه دیگه!بی خیال!منم سر فرصت می خوام بهت لینک بدم با اجازه!با مزه ای آخه خیلی!:دی!
وبت چه خوشگله :))
درس بخون خوب :(( گر چه الان دیگه دیره
واااااای عجب دیوونه خونه ای!!!!!!
چه بامزه است
واقعا گیجی گرفتم !
خیلی جالب بود.......
وسیع باش و تنها
سر به زیر و سخت......
ت...ی...ن...ا