پوران دوباره زائید. با ۱۹ روز اختلاف با زایمان قبلی!

wow

چه تحملی دارند این جک و جانورها. دلم سوخت براش. باید خیلی سخت باشد توی ۲۰ روز ۱۸ بچه زائیدن. فقط نمیفهمم چرا میخورندشان، وقتی اینقدر زجر میکشند برای پس انداختنشان. از صبح تا حالا ۳ تا از بچه هاش را خورده. دکترم میگوید کیست تخمدان میآورند این جانورها. باید رسمن بی خیالشان شوم.

no way

من عاشششق مموش ام. وقتی شل میشود توی دستم با آن نگاه معصومانه ی جذابش دلم میخواهد قورتش بدهم درسته. امکان ندارد به این راحتی بی خیال همسترهای نازنینم بشوم.