به ناز

بهناز یک دورگه ی فیلیپینی ایرانی دوست داشتنی بود. ما دوم دبیرستان بودیم بهناز پیش دانشگاهی. یک جور خاصی توی دل آدم می رفت، برخلاف حسادت های رایج دختر دبیرستانی ها بهم، بهناز را همه دوست داشتند. آن موقع ها (سال 81) فعالیت های اجتماعی داشت درحد سازمان ملل! به قدری جذاب و بانمک بود دلت نمی آمد چشم ازش برداری. سه چار تا زبان خارجی را حرف میزد عین بلبل. به همه ی بچه های مدرسه احترام میگذاشت، حس خودبزرگ بینی به آدم دست میداد! ما تا سر کوچه جرات نداشتیم بی اجازه برویم، بهناز نصف دنیا را دیده بود. حالِ آن موقعِ بهناز، در خوش بینانه ترین شرایط شاید آینده ی یک درصد ما میشد. مدرسه اش که تمام شد گذاشت رفت از ایران.

دیشب خواب دیدم بهناز لقمه ی عوضی ترین و کثیف ترین و گه ترین پسر این شهر شده. توی کافی شاپ ستاره ی شهر باهم دیده ام شان، ذوق کرده که "صدی ببین منو! این آقامه" نیش کثیف پسره باز شد برایم. عُق زدم توی رویش "مبارک باشه"

نظرات 22 + ارسال نظر
لی 1389/05/22 ساعت 15:04 http://leee.us

الان اگه سراغش رو بگیری می بینی یکی از موفق ترین آدمای اونور آبه

موقعیت 8 سال پیش بهناز تو همین شهر کوچیک رو الان هم اگه داشت یکی از موفق ترین آدمای اینجا بود. بدون پیشرفت صعودی ای که روز به روز بالاترش می برد.

شام زیاد خورده بودی

کوفت

حسووووووووود!!!
:.
سنت مشخص شد! 24سال!

من کجا حسودیم شد؟ حال میکردم باهاش
درضمن من الان 23 سال و 9 ماه و 2 روزمه
چون 24 سال پیش که میشه 22 مرداد 65، بنده هنوز متولد نشده بودم و تو شیکم مامانم بودم. من چون نیمه دومی ام، همون آبان میشم 24 سال
اینجام آمار دقیقمو دادم خودم:
http://mymadhouse.blogsky.com/pages/profile
میگیرم می زنمتا فرزاد!

360 1389/05/23 ساعت 03:44

خدا رو شکر که خواب دیدی
وگرنه کافه رو میریختی به هم!!!
حالا شما چطوری فهمیدی که اون پسره عوضی ترین و کثیف ترین و گه ترین پسر شهرتونه؟
خودش تو خواب بهت گفت؟

kiyOOsk 1389/05/23 ساعت 12:46 http://kiyoosk.blogsky.com

توی این دوران که شوهر کمیاب شده همون پسره هم کلیه !!!

محمدحسین 1389/05/23 ساعت 14:00

حالا خوشبخت بود یا نه؟

Nima 1389/05/23 ساعت 15:15 http://facebook.com/chester6586

اتفاقی وبلاگتو دیدم....خیلی اتفاقی تر این مطلبو خوندم...بعد کامنتهاشو و بعد هم لینک پروفایلتو.....مثل اینکه اصلا حالت خوب نیست... باید آروم تر از این حرفها باشی آبانیه شصتو پنجی

مخلص همه ی آبانی های غیر عصبانی هم هستیم

من 1389/05/23 ساعت 16:04

دم بلاگ اسکای گرم
آدم دلش میخواد واسه بلاگ خودش کامنت بذاره هی عکس خودشو ببینه!

من 1389/05/23 ساعت 17:01

اهم اهم
وبلاگ جالبی دارید
به وبلاگ من هم سری بزنید!
دخترای آبانی خیلی خوبن درضمن

خانوم شما چقد قشنگین
وبلاگتون چقد خوبه

مهدی 1389/05/23 ساعت 18:07

بابا تو دیگه کی هستی!
بعضی وقت میگم خوش به حال صدی،بعضی وقتام ...

why?

kiyOOsk 1389/05/23 ساعت 18:38 http://kiyoosk.blogsky.com

چطور عکستو توی کامنت من گذاشتی ؟؟؟

تو این سایته ثبت نام کن عکستو بذار
بعد هرجا که بخوای کامنت بذاری ایمیلتم بذاری، عکستو نشون میده
تو کامنتینگ آدرس سایته هست

H.b.P 1389/05/23 ساعت 23:28

:)))))

H.b.P 1389/05/23 ساعت 23:39

همم؟

آقا می زنی کدوم شامپو؟ که موهات پریشونه مث نامجو؟

آرش 1389/05/24 ساعت 15:54

سلام
خب اینجا چی داریم؟ بزا ببینم بهناز که هیچی خوشگلی هم که خوشگله و باوقار ولش بریم جلو آها خب یه چیزایی پیدا شد انگار
به قول 360 تو چطوری فهمیدی اون پسره از اون حرف زشتاس که گفتی؟ تو خواب خودش بهت گفت؟ یا دور از جون بیدار که شدی احساست گفت بهت؟ یا شایدم این تیکه دوم خوابته که گفتی بلا؟ تو تیکه اولش پسره چطوری بهت فهمونده خیلی فلان فلانه؟ خواب صحنه دار؟ وای وای وای..

ببین مثلا تو خواب اوباما رو ببینی، اوباما نمیاد تو خوابت خودشو رئیس جمهور آمریکا معرفی کنه. خودت از قبل میدونی! واضح و مبرهن است بر جهانیان. اینم همونه دیگه!

نکنه خواب من و دیدی :(((((((((((((

یه نفره یه همچین چیزی رو برام چند روز پیش پیش بینی کرده :(

تو الان یعنی بهنازی یا چی؟!
نه خیالت راحت باشه من خواب بد واسه کسی ببینم جار نمیزنم!

معین 1389/05/25 ساعت 12:46 http://parsinameh.blogsky.com

اوه اوه ... ! سیاسیش کرد موضوعو !! فردا از کهریزک آپ میکنی ٬ نه ؟؟ ها نه راستی نگفتی کودوم طرفی که ؟! ها هیچی ٬‌ بیخیال ... !
به وب منم سر بزنی خوشحال میشم ...

چیش سیاسی بود؟!

نه بجز دورگه بودن یکم شرایطم مثل بهنازه :(((((((((

شاد باشی و دیر زی
بی خیال عق آورای دورو برت

کیمیا 1389/05/26 ساعت 13:47

می گم چرا اینقدر گلی.اینهمه خصلت خوب فقط می تونه برای یه آبانی باشه.
خیلی خوشحال شدم

تو ام آبانی؟
قربونت بشم من

کیمیا 1389/05/27 ساعت 03:19

هم خودم هم دخترم.
تو رو هم خیلی دوستت داریم

هم خودت هم دخترت؟
تو همون کیمیایی که گیر داده بودی به شلوار کردیم دیگه؟
چن سالته مگه؟
دختر داری؟

کیمیا 1389/05/28 ساعت 15:33

اگه بچهءاول مامانت باشی فکر می کنم همسن و سال مامانت باشم.
نه من همون کیمیام که گیر داده بودی به شلوار کردی ولایتش.

من بچه ی دوم مامانمم
دختر اولش!
پس خودتم کُردی!
وای یعنی الان من یه خواننده ی مهربون کُرد دارم که یه دختر همسن خودم داره!

سما 1389/08/13 ساعت 09:15

اخی !من دوست دوم دبیرستان بهنازم.بعد من رفتم یه شهر دیگه الان باز برگشتم...منو یاد اون روزا انداختی.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد