ما ترکیدیم.
کپسول گاز قلابی بود ترکید. کپسول آتش نشانی قلابی تر بود ترکید. دومین کپسول آتش نشانی هم قلابی بود ترکید. پمپ اطفای حریق خسته بود حال اطفای حریق نداشت. صحنه را از دست ندادیم نشستیم آتش سوزی را تماشا کردیم. عین توی فیلمها!
آقای آتش نشان آمده می گوید بروید شکایت کنید از این آقای کپسول گاز و کپسول آتش نشانی. بابا هم خانه نبود. رفته بود دنبال شکایتش را از آقای آسانسوری بگیرد با این آسانسور غیراستانداردی که برایمان نصب کرده و هر روز منتظریم قربانی بدهد!
کلا زندگی پروسه ی سرگرم کننده ی هیجان انگیزی است در این مملکت.
پ.ن: آقای آتش نشانی آمده عکس انداخته گذاشته توی سایتش، نگاه می کنی انگار ترقه انداخته اند نه اینکه کپسول ترکیده باشد.
So hot, So fucked iranian life style
حقی که خوب تیتری انتخاب کردی ... !!!
مرسی
ایپالله رو کشتن
آخی
خدا بیامرز
Damn !
خدا رو شکر ضر جانی نداشت ... همین جای هزار بار شکرش باقیه ... دو بار پیک نیکی داشت تو خونه ما می ترکید ...
ما هم مکافاتی داشتیم با این آسانسوری ... هنوز هم که هنوزه بعضی روزا ناز می کنه...
خودت سالمی؟ نترکیدی؟
خوبم من
خونخ خودتونه!!!!!!؟؟؟
نه
دارم بازار گرمی میکنم
خونه ی خودمونه دیگه!
باز خدا رو شکر سلامتن همه
صدقه بذارید
خدا رو شکر که سالمین همه
یعنی میخوای بگی اون عکسها مال خونه شما بود که آقای آتش نشان گذاشته بود؟؟؟
یا خونه شما مثل اون عکسها شده بود؟
آدرس دقیقمونم نوشته بود تو اون عکسا، منتها ننوشته بود پلاک 5 طبقه ی 6!!!
خونه ی خودمون بود
سلام آجی
همه چیز قلابی شده ...
عکسارو دیدم متاثر شدم ، باز خدا رو شکر خودتون سالمید
فکرشو می کنم که باید خونتون مثل روز اول شه ، سخته هااا
همین که زنده ای عالیه!
خدا رو شکر که خودتون خوبید و وبلاگتون نترکیده
:O
wow
سالمی ؟؟
یا سوختی ؟؟
دوست خوبی بودی ! خدا رحمتت کنه !