عاشق ردپای مشتی دیوانه روی سیمان شُل ام، بعد از سفت شدن

نظرات 13 + ارسال نظر
بهشب 1389/03/08 ساعت 12:46 http://behshab.blogsky.com/

تو با این همه انرژی و کلمه اگر ذهنت رو مشغول نویسندگی و داستان کنی خیلی موفق می شوی.این رو سال گذشته هم گفتم.

نوشتن دل و دماغ میخواد
دماغ دارم
دل نه

شک ندارم نفر اولی خودتی!!

لی 1389/03/08 ساعت 18:08 http://leee.us

تو که خودت هم دل نداری چه طوری دیگرون رو متهم می کنی؟

دل نداشته مو دیدی؟

لی 1389/03/08 ساعت 18:22 http://leee.us

عاشق شل شدن مشتی سفت ام روی دیوانه ای ،
بعد از رد پای سیمان

رضا 1389/03/09 ساعت 08:37

من عاشق خودِ دیوانه های لخت لم داده در ساحل شرجی زده شهرم.

توقعتو بیار پایین
اینجا ایرانه رفیق

رضا 1389/03/09 ساعت 13:19

چون ایرانه گفتم، رفیق!

گریخم نهندن
گریخم نهندن
کسی نین که از مه بپرسد چتن تو
چی بودن که لاغر ته بودی
همیشه سرت بی چه زیرن
چشت بی چه سرخن

خدا نکنه داداشــــــــــــــــــم

من و این اتاق سرد،
با این تنهایی که همه جا را پر کرده،
با دسته گل نرگس،
در آن گلدان قدیمی مادربزرگ،
منتظر پژمردن و مردن هستیم!

27 1389/03/10 ساعت 11:55 http://27photo.blogsky.com

من هروقت اومدم رد شم صاحابش وایساده بود!
یه بارم دعوام کرد
دیگه بزرگ که شدم هم ترسیدم از اینکه رد شم

بگذار دیوانگی در وجود تو باشد
نه در کاری که انجام می دهی!

امین 1389/03/10 ساعت 23:44 http://amiiin.wordpress.com

بهش میگن ترکمون
!

لودیریا 1389/03/11 ساعت 09:13

اطراف خونتون سیمان شل هست ؟ میخوام رد شم

کلللللی ساختمون نیمه کاره واسه دیوانگی هست
پایه باش یه روز رو سیمان های شل همشون لی لی کنیم

ماهی بالی 1389/03/11 ساعت 09:38

بلاخره اثر انگشت منو تو آسمون دیدی؟

هر شب یادم نمیندازی که
فرداش یادم میندازی

گن جیش کک 1389/03/11 ساعت 09:45

دیوانه باز شلوغیام این روزها
در حد تیمارستان

شلوغ خوب باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد