بد خوابیدم دیشب. پری سا پای نت بود تا صبح. تو عالم خواب و بیداری جزوه به بغل چشام رو هم افتاده بود که متوجه شدم کسی لامپ اتاق رو خاموش کرد خزید تو تختش، شب بخیر هم یادم نیست گفت یا نگفت. تاریک بود ندیدم. از دانشگاه که برگشتم دنیا رو آب برده بود پری سا رو خواب.

دو ساعت بعد با داد و بیداد من پای تلفن بیدار شده بود جرات نداشت صبح بخیر بگه. رام تر که شدم، برام گفت دیشب خواب دیده من رفتم دانشگاه و برگشتم و اون هنوز خواب بوده. بعد پا شده گفته "صدی، زندگی مشترک مث این میمونه که وقتی من دارم میام بخوابم تو خواب باشی، صبح که میری دنبال زندگیت، من خواب باشم، از سر کار یا دانشگام که میای خونه باز من خواب باشم. تو خواب خندیده بودم بهش که "پری سا تو چرا وبلاگ نمی نویسی پس؟!" بعد پیچونده بود گفته بود من هر چند وقت یه بار از این فکرا می زنه به سرم!"

نظرات 1 + ارسال نظر
میلاد 1389/01/31 ساعت 22:36

حرف دکترو گوش کن..!

خواب پری سا بود
خواب من نبود!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد