زین همرهان سست عناصر دلم گرفت، هیچیم آرزوم نیس

یه استادی داریم، دکتر صاد. دلش رو خون کردم این چند سال. حق داره

امروز میگفت تو پریشونی. عصبی ای. گیجی همیشه. تنبلی. عاشقی؟!

گفتم اینا نشونه ی عاشقاس؟

گفت حساسی خیلی. همه چیو تو خودت میریزی. وقتی هم بروز میدی، پدر آدمو درمیاری از عذاب وجدان. من تا حالا تو عمرم واسه یه دانشجو اینقد حرص نخوردم که واسه تو... پیر کردی منو تو

گفتم ببخشید. دختر خوبی میشم دیگه. ترم آخرمه ترم دیگه. راحت میشین از دستم

گفت غر نزن. من که استادتم اینجوری سرم آوردی. هی با خودم میگم این دختره چه جوری میخواد شوهر کنه با این وضعیتش یه عمر زندگی کنه بی دردسر؟!

بعدشم زیر نامه مو امضا کرد یه نگاهی کرد تو مایه های نگاه یه آدم مودار به یه کچل


یعنی واقعا من اینقد حساس و غیرقابل تحملم؟

به هرکی گفتم میگه بگرد اون سوراخه رو که از توش سوز میاد پیدا کن، ببندش.. اون وقت ببین باز همه ازت فرار میکنن؟

الان همه دارن میگن اون سوراخه چیه، خودم نمیخوام قبول کنم.

اینکه بهم میگن حساس، یه جور فحشه برام. هر بلایی دلشون بخواد سر آدم میارن. به هیچیشونم نیس. دهنتو که وا میکنی بگی چرا؟ سرت خراب میشن که اهه تو چه حساسی!

رسما حالت تهوع گرفتم. یه مشت ... دورم ریخته. بلا نسبت و دور از جونم نداریم.

این سوراخه هم اون سوراخه نیس. بگردین یه خوبترشو پیدا کنین من گردن میگیرم

پیر شدیم رفت...

نظرات 12 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 1388/09/22 ساعت 21:00

گفتند یافت می نشود گشته ایم ما
گفت آن چه یافت می نشود آنم آرزوست

[ بدون نام ] 1388/09/22 ساعت 22:57

شاکی ...

هستم

e! 1388/09/23 ساعت 02:49

creazy!!!

ساناز 1388/09/23 ساعت 11:51

چی بگمت والله خودتم قبول داری که حرف توی مخت نمی ره

هیچی نگو
هرچی آتیشه از گور خودته :|

یا لله....

هنوز هستی؟

هنوز نباشم؟

از ماست که بر ماست 1388/09/23 ساعت 21:46

لعنت بر زندگی

میلاد 1388/09/23 ساعت 23:47

من هوزم با کتونی هات مشل دارم... اصلاً همیشه مشکل دارم

میلاد 1388/09/23 ساعت 23:49

بعدشم این که بعد این همه مجازی بودن........... سهمه ما نباید یه پیش دستی کیک تولدت بشه.... هان..... ؟

میفهمم.
دنبال هیچ سوراخی نگرد. اصلا فک میکنم نقطه ضعفی وجود نداره. فقط زیاد اسرار نکن که بقیه قبولت کنن.
چه دلیلی داره!؟؟
خوب داشتی زندگیتو میکردیا. حیف نیس انقدر به خاطر حرفای مردمی که نمیفهمنت درگیر شی بعد تازه حالتم خراب شه و ...

گفتم از وبت خوشم اومد !!!!!!!!!
پس تو هم دیوونه ای آره؟
تبریک میگم

مهندس لطیف 1388/09/24 ساعت 19:00

منم همین طوری بودم.


از بس اذیتم کردن الآن شدم عین دیوونه ها.
توروخدا مواظب خودت باش!!!!یه فکری بحال خودت بکن!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد