پایکوبی با اجنه، زیر ستاره های دره ی ستاره ها

دره ی ستاره ها مثل اسمش عجیب بود.

یک فرآیند ساده ی زمین شناسی که قوه ی تخیل اهالی بومی جزیره ی قشم و روستای خلف، یه چیز دیگه ازش ساخته بود.

و اصلا کیف داره مثلا تو سوراخ سنبه های دره هه دنبال بچه جن بگردی!

مثل اعتقاد عجیب مردم جزیره ی هرمز به مُمِ دیریا و بپ دیریا.. و اینکه با وجود اجنه ی هرمز، هیچ سگی نمیتونه دووم بیاره اونجا و اصلا هرمز سگ نداره.

پیرزن هرمزیه که داشت با ذوق اینا رو برام تعریف میکرد، براش نگفتم که شرایط آب و هوایی جزیره، برای سگ کشنده ست. این رطوبت بالای هواست که سگ رو اذیت میکنه نه اجنه و ارواح خبیث!

مث دیروز که آقاهه با هیجان از اجنه ی دره ی ستاره ها میگفت که بعد از غروب صداشون کل روستا رو برمیداره... با یه نگاه ساده به دره و سوراخ سنبه هاش میشد فهمید این صدای باده که توی این دالان هزارتو میپیچه و به شکل مهیبی به گوش می رسه نه اجنه!

دید منطقیش میشه این

دید سینماییش میشه لوکیشن قشنگ ترین سکانس های فیلم زادبوم

دید هنری فلسفیش میشه یه شاهکار طبیعی به تمام معنا، بدون دخالت دست انسان. خیلی خوشحال از تپه میری بالا و تازه میفهمی درحقیقت اینجا سطح واقعی زمینه، و تمام مدت تو پایین بودی، این کوهها بالا نبودن.

بعد افسردگی میگیردت که تمام این مدت داشتی تو یه چاله زندگی میکردی.

کی با کتونیای من مشکل داره؟!


دره ی ستاره ها رو دوست داشتم. به شدت دنبال یه موقعیت مناسب میگردم که شب اونجا باشم.  میگن شبا ستاره ها به عمق دره نزدیکترند. نمیدونی چه صفایی داره بعد از غروب پایکوبی با اجنه زیر ستاره ها!


یک ماه پیش، همچین روزی 23 سالم که شد جشن گرفتیم. نمیدونم 32 سالم هم که بشه همینقد خوشحالی داره؟!


یه آدم خوشحال بی خبر از دنیا که داره ترتیب آخرین تیکه های کیک 23 سالگیشو میده!

پ.ن: عکسای تولد، کار شیماست. کیک و شمعهای کج و کوله هم سلیقه ی پسرا.

23 سالگی مزه ی کیک زعفرونی میداد، با گردو و موز و ژله ی آلبالو..

فشفشه هم داشتیم درضمن!

اینجا افسردگی می گرفتت.. وقتی با بدبختی میومدی بالا و میفهمیدی تازه رسیدی به سطح واقعی زمین!

انگار یکی اینا رو کنار هم چیده

همینجوری!

کی با کتونیای من مشکل داره؟!
نظرات 28 + ارسال نظر
رویا 1388/09/20 ساعت 14:33 http://royayi.blogsky.com

سلام..
اولین باره به وبلاگت اومدم..
تولدت رو تبریک می گم گرچه بیش از یک ماه ازش گذشته..
عکس ها هم فوق العاده بود..من تا حالا بندر عباس نیومدم..خیلی دوست دارم جنوب و مردم با صفاش رو ببینم..
امیدوارم قسمت بشه بیام و این جاهای فوق العاده ای رو که به تصویر کشیدی از نزدیک ببینم..
موفق باشی

بیا اینورا
ما آدمای باصفایی هستیم
نگاهت فوق العاده ست

حمید 1388/09/20 ساعت 14:51 http://www.hamid.kamyab.com

سلام...من موضوع جلسه بحث کارشناسیم ژئوپارک قشم بود که یک روز کامل به اتفاق استاد راهنما (خانم دکتر محمدی زاده) و مدیر محیط زیست منطقه آزاد قشم جناب مهندس بیژن فرهنگ دره شوری کل ژئوپارک که شامل تنگه چاهکوه، دره ستاره‌ها، تنگه عالی، دره تندیس‌ها، دره شور، غارهای نمکدان، کورکوراکوه و دولاب در کنار جنگل‌های زیبای حرا بود گشتیم.تلاشهای مهندس دره شوری که یکی از افراد تاثیرگذار محیط زیست ایران هست موجب شد این مجموعه میراث زمین شناسی شد.

چه سخت حرف میزنی
من همه ی اینا رو میتونستم تو دو خط بگم!

حمید 1388/09/20 ساعت 15:59

سلام
بعد از مقدمات اینکه وبلاگت قشنگه و من از وبلاگت خوشم اومدده و سه نقطه، خواستم بگم دندونات چقد سفیده و بازم سه نقطه.
من از ریدر مطالب وبلاگتو دنبال میکنم. این سه نقطه ی دومی واقعا خیلی حرف بود که نگفتم.

مرسی که خوشت اومده... سه نقطه
چشات سفید میبینه... سه نقطه
مرسی ریدر... سه نقطه
.
.
.
راجع به اون سه نقطه ی دومی هم باید عرض کنم که خیلی چش سفیدی... سه نقطه!

حمید 1388/09/20 ساعت 16:02

یادم رفته بود میلمو وارد کنم.

پریسا 1388/09/20 ساعت 18:45

سلاااااام

چه جای باحالیه این دره ستارگان....
کلی حرص خوردم که تا حالا چند بار رفتم قشم ولی نرفتم دره ستارگانو ببینم....عکساتم خیلی قشنگ بودن...

پریسا 1388/09/20 ساعت 18:46

راستی حتما منو میشناسی دیگه...
احتیاج به معرفی نبود دیگه..:)))

بلی :)

حمید(سه نقطه) 1388/09/20 ساعت 19:28

من نمیدونم تو این دنیای جدید چرا باید این همه زجر کشید؟(منظورم اینترنت و ریدر و دل بستن و عکسی که به دل می شینه و دو نقطه، دونقطه چون جای یکی از اون سه نقطه یه کمی از حرفامو زدم)
چرا دیگران بدون اینکه چیز زیادی از کسی بدونن به آدمی که نمیشناسن و شاید معصوم هم باشه تهمت میزنن(منظورم تویی که به من میگی چش سفید)

آخی
نازی
من تحت تاثیر قرار گرفتم
شبا کجایی؟!

خیلی خوشگله خوش به حالت!
تولدت هم مبارک آذری :ی ایشالا 132 سالت شه و همیشه خوشحال باشی..
همین دیگه همین

من آذری نیستم
آبانی ام
این مال یک ماه پیشه دقیقا

حالا اگه نصف شب یکی بزنه رو شونه‌ت، برگردی و ببینی یه جنه که داره بهت لبخند می‌زنه چی؟!

بهش لبخند میزنم :)

[ بدون نام ] 1388/09/20 ساعت 23:18

علی کرمی

حالا اگه نصف شب یکی بزنه رو شونه‌ت، برگردی و ببینی یه جنه که داره بهت لبخند می‌زنه چی؟!
.....................................
پاسخ :
بهش لبخند میزنم :)

......

علی کرمی: حتماً می‌ترسه!

خوب پس منم میترسم!

حمید 1388/09/20 ساعت 23:34

آخی بی آخی
تو بیشتر نازی
من قبل از تو تحححت تاثیر قرار گرفتم
شبا کنار مترو می خوابم
خوب این از جوابت
و اما لطفا این پستت رو حذف کن!
خسوسن عسکاشو. خسوسن اون اکسی که بروس توشه

بروس چی چی هست؟

سلام...صبح بخیر.....
عکسها خیلی خوشگل بودن....در ضمن بازم تولدت مبارک....کتانیهاتم خیلی خوشگله.......شمعها هم اصلا کج و کوله نبودن...کی رفتی..دره ستاره ها...کی تو جشن گرفتی...اصلا کی تولدت شد؟؟؟

سلام سلام
مرسی مرسی
پنج شنبه دره ی ستاره ها بودم
چشات صاف میبینه
جشنو همون یه ماه پیش گرفتن واسم
گفتم که
تو دل کویر
ای بابا

نازنین 1388/09/21 ساعت 13:15

سلام خوبی؟
خوش به حالت رفتی هرمز
من آخرین باری که رفتم هرمز 25 سال پیش بوده! وقتی 5 سال داشتم!
هیچ وقت قسمت نشده برم هرمز
خیلی خیلی حسودیم شد
راستی بازم تولدت مبارک همیشه شاد و خوش باشی و به همه آرزوهات برسی

هرمز نرفتم که
هرمز آخرین بار پارسال رفتم
دره ی ستاره ها قشمه نه هرمز!
بعدشم حسودیت نشه
صبح برو اسکله یه بلیط بگیر برو
به هرمز و قشم و ولگردی نیس نازی
من اگه دوست پایه داشته باشم همین کوچه بغلی میشینیم دم جوب بستنی میخوریم ده تای این ولگردیا بهم خوش میگذره

حمید ... 1388/09/21 ساعت 13:36

سلام
خدا رو شکر که امروز هم تونستم بیام اینجا. الان که دارم اینو می نویسم یه جفت کتونی خوشگل که بیشتر بهشون میاد پای مردونه توشون باشه جلومه. ولی مهم نیست چون مال توی دندون سفیده
من همونم که اگه واکنشی بهم نشون ندی بی نقطه میشم و دندونام میریزه و همینطور موهام و در آخر سقوط می کنم به ته اون دره که عکسشو زدی تو پست

داغونیااا!

مرتضا نیک 1388/09/21 ساعت 19:14

سلام
میدونم خیلی دیره
اما تبریک می گم

تا 20 آبان سال 89 دیر نیست...

حمید 1388/09/22 ساعت 10:43

یه بار داشتم با دوستم در مورد وبلاگ و ریدر و سه نقطه حرف می زدیم. بحث شد رو دخترای وبلاگ نویس. نظر اون در مورد دخترای وبلاگ نویس جالب بود(از جزء به کل). می گفت اینا رو نبین که این همه مطالب جالب و قشنگ می زارن تو وبلاگاشون، چون زمانی که به صورت مستقیم باهاشون برخورد می کنی میبینی که ...
من از همین جا برات دست به دعا می شم و دعا می کنم که از اونا نباشی و خودت هم مثل پستات ... باشی(جذاب باشی)

من یک آدم مزخرفیم
از دور وریام بپرس

حمزه کرباسی 1388/09/22 ساعت 11:44

سلام
وبلاگت را خوندم و بیشتر از اون دیدم
عکس های خوبی گرفتی
پیشاپیش تولد آینده ت را تبریک میگم!
ایمیلم را برات گذاشتم - هرچی گشتم توی وبلاگ ایمیلت را پیدا نکردم :)

ساناز 1388/09/22 ساعت 11:58

سلام دوست من اینکه گفتی شرایط آب و هوایی برای سگ توی هرمز مضر کاملا درست نمی تونه باشه به خاطر اینکه طبق قانون محیط زیست که در هرمز وجود داره دیدبانای محیط زیست این حقو دارند که اگه سگی توی جزیره دیدند بکشند به خاطر اینکه خرگوشا و حیوونای کوچیک دیگرو می خورند و چرخه اکولوژی اون منطقه( هرمز) به هم می خوره یعنی اینکه این یه امر کاملا مداخلانه انسانیه نه اقلیمی. البته بحثش به همین دو خط ختم نمی شه پس صلوات محمدی. دست شیما هم درد نکنه با این عکسای قشنگش

چشم خانم مهندس
هرچی شما بگی!

آنیموس 1388/09/22 ساعت 13:59

تو چقد خوب بقیه رو ضایع می کنی.
اصلا دوست ندارم با یکی مثل تو (سر هر چی) دهن به دهن بشم.

دهن به دهن اصطلاحی است رایج در زبان فارسی که اینجا منظور مولف مفهوم اصطلاحی آن می باشد.

من معمولا مودبم
آدم رو که "چیز" فرض میکنن جواب میدم.. ضایع نمیکنم.

nelson 1388/09/22 ساعت 18:16

woooooooooooow

[ بدون نام ] 1388/09/22 ساعت 18:21

alan mifahmam chio az das dadam vaghti naraftam ordoye hormoz !
( fosh nade ye systemie ke farsi nadare dase man nist !)
bekhatere sharayete abo havaei nist
hormoz jen dare
hamino basssss !!!

دره ی ستاره ها هرمز نیست عزیز دلم
دره ی ستاره ها تو جزیره ی قشمه

[ بدون نام ] 1388/09/22 ساعت 23:00

یعنی من با دو بار خوندن این لاگ بازم متوجه نشدم گفتی قشم !!!
خاک بر سرمان آبرویمان رفت
( پس هیچیو از دست ندادم وقتی گرفتم خوابیدم و به بقیه خندیدم :دی )

:)))))

بیا.. یکی عاشقت شده ها....
چهار نقطه
هی حالشو بگیر و چهار نقطه!
// من می خواستم یه چی بگما!! خوب شد نگفتما!

ممنون از این همه پیام زیبای تبریک
انشالله عروس شی به خوبی و خوشی
آبجی گلم
سفید بخت شی که دلت پاک و بی ریاست

بزنم به تخته.

نریمان 1388/09/25 ساعت 18:10

دارم دیونه میشم از دستت

بشو

ali 1388/10/06 ساعت 15:41 http://kardorost.blogfa.com

حمیـــــــــــــــــــــــــــــــــد .....

احسان 1388/10/22 ساعت 17:22

سلام
خیلی جیگر شدی پردیس جون!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد