Damn pinglish

وقتهایی پینگلیش می نویسی دقیقا یاد باربد میفتم که فارسی را با لهجه ی British حرف میزد. و غر که میزدم، با همان لهجه که حرف "ر" را به طرز وحشتناکی از زیر زبانش میگفت و ته جمله هایش را مثل جمله های سوالی ساده ی انگلیسی می کشید، گارد می گرفت که: "تو چرا اینجوری شدی اینقدر غر میزنی؟ من خیلی هم معمولی دارم صحبت میکنم. اصلا هم سعی نمیکنم لهجه ی English داشته باشم!"

حالا من به درک. تن فردوسی را نلرزانید توی گور اینقدر.