از دیروز تا حالا در به در دنبال یکی میگشتم باهاش درددل کنم.
اولی گفت: تو فقط یه دختر حرافی. هیچی نیستی. حتی هنرمند هم نیستی.
دومی گفت: واست متاسفم با این طرز فکرت. تو مثل خیلیایی. دیگه باهات کاری ندارم.
سومی گفت: هه. میخوای بیام خواستگاریت؟
دنبال چهارمیشم نگشتم دیگه...
چهار میش
این یکیو خودت نخواستی
حتی هنرمند!
هنرمند حراف
هنرمند منزوی
هنرمند بی هنر...
سومی کی بود الان...؟
__________________________________
یادت باشه شانس فقط یه بار در خونه آدمو میزنه
من رفتم سراغ ِ لینکا با اِجازه.........
خیلی خوب شد که اون سه تا اونطوری گفتن و باعث شدن که تو دنبال چهارمی هم نگردی..
هفتمی در میاد از یه جایی..
چرا به من زنگ نزدی؟!
شماره ی مشترک مورد نظر، در حافظه ی بنده موجود نمیباشد!
!!
فکر کن دوست داشتی نفر چهارم چی بهت می گفت
این نامه را مهر و موم میکنم به آتش سیگار ملعون اما متبرک که شمارش معکوس رابه سوی مقصد نامقصود سریعتر میکند.
گشتم دنبال سنگ صبور چون نبود سنگ صبور ابلیس شدم.
یادم رفت راستی سلام خوبی؟ چه خبر هرچندمیدانم که زیاد رفته این دردمند تنها
پفکراتو کردی.....؟ چی شد پس......
____________________________
بابا قبــــــــــــــــــــــــــوله............؟