از سری خاطرات liol

اون روز تو حموم بودم آب قطع شد.

گفتم خدایا بهت ایمان میارم آب وصل شه..

شد.

منم ایمان آوردم..! 

از سری خاطرات liol

نظرات 7 + ارسال نظر
امین 1386/08/25 ساعت 21:27

ببین چه راههای آسونی برای رسیدن به خدا هست
اونوقت ما رو باش که می ریم فلسفه اسلامی و عرفان می خونیم

حسین 1386/08/25 ساعت 22:06

التماس دعا :دی

silverboy 1386/08/26 ساعت 15:08 http://silverboy.ir

خدا بد نده ..... چی شده ؟
راستی مگه مشهدی هستی ؟

من؟
نه!

بابا تو که لنگه ی خودمی...:))

پرپر 1386/08/28 ساعت 10:24 http://s-p.blgsky.com

من وحشتناک با نظر امین موافقم:دی

مریم 1386/08/28 ساعت 22:03 http://www.cassper.blogsky.com

سلام
من اولین باره که به وبلاگتون میام. چه وبلاگ جالبی داری یه حال و هوای شادی داره جمله های کوتاه و قشنگی هم داره.
خوشحال میشم یه سری هم به ما بزنی
منتظر حضور گرمت هستم
موفق باشی

همکلاسی ۲ 1386/08/29 ساعت 11:17

سلام
وبلاگ جالبی داری .
فقط یکم کم و کوتاه مینویسی . قصار نویسی هم حدی داره!
امید وارم با تلاش مجدانه به یک وبلاگ روزانه برسی

این همکلاسی شماره ی ۲ نباید اسم داشته باشه؟؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد