یک
اعصابت هی خردتر میشه وقتی دقیقا همون نقطه ای که وایستادی که شروع کنی به عشق ورزیدن
بهت میگه "ما با همدیگه سعی میکنیم که کاری کنیم که روابطمون تعادل داشته باشه و وابستگی ایجاد نشه"
و دقیقا همینجاست که میفهمی که این هم اونی نیست که میخوای، ولی توی شرایط باید بپذیریش
"و میدونی که باز هم قراره له بشی زیر بار سنگین تعادل"
دو
خیلی خوبه که آدم بغل یکی بشینه... و بدون اینکه باهاش حرف بزنه یا نقطه ی مشترکی داشته باشه... فقط عشق بورزه
"اون نقطه های مشترک رو هم میشه با بقیه پیدا کرد."
نگرد! انقدر دنبال نقطه های مشترک نگرد. نقطه مشترک یعنی اونجائی که خودت هستی.... اون وخ یکی دیگه هم که توی همون نقطه گیر کرده باشه، تکراری میشه!
نقطه مشترک لازمه... ولی پیدا کردنش تکراری!
تفاوت ها رو پیدا کن و باهاشون کنار بیا :)
انقدر هم کامنتینگ رو نبند! خدا رو خوش نمیاد :پی
سلام راستش یه جورایی جملتون قشنگ بود البته اگه به همین دیدگاهی که یقینن شما هم از اون نگاه کردین ولی اگه به حالتی غیر این بهش نگاه کنیم فکر میکنیم که یه جمله مسخره و غرض ورزانه بود!!!
سلام... سعی کن نقاط مشترک رو در درون خودت و با خودت پیدا کنی اینطوری می تونی بهتر و عمیق تر عشق بورزی...
تو فوق العاده ای...
مواظب باش.نزار یه حادثه دوبار تکرار بشه(گرچه خودم عمل نکردم به این حرفم!)
اینها که گفتی رو هم یعنی چی؟!...بهار
چه جالب !
توّهم چی؟
از کجا؟ سر چی ؟ کجاشو زدی؟
مرض داری گفتی وبلاگمم حذف کردم ؟؟؟
خالی بند !!!!
وبلاگ ۳۶۰ رو گفتممممممممممممممم!
salam harfat ye jorayi vasam jalebe mikham addet konam
salam man adat daram baraye add kardan ajaze migiram chon bloget baram jaleb bod addet mikonam albate ba ajaze ba man ham sar bezan
تو از وابستگی نمیترسی؟!
از عشق نمیترسی؟!
از اینکه ..................
من میترسم.. چون میدونم نمیتونم............
فعلا علی الحساب.....خوبی؟