مامان از دیروز تا حالا داره غصه ی دخترخونده ی آقای همسایه رو می خوره که با نامزدش داشتند میرفتند مسافرت، تو جاده تصادف می کنند و پسره ی نگون بخت می میره.. دختره هم آش و لاش

 

پ.ن: نمی دونم اگه مامان به همین اندازه درگیر مسائل من بود هم همینقدر برام غصه می خورد؟!

نظرات 22 + ارسال نظر
سانی 1385/05/22 ساعت 12:44 http://sanimemoirs.com

خوب آدم دلش می سوزه دیگه .

ماه نصفه 1385/05/22 ساعت 12:44

اگر بودند!

توحید 1385/05/22 ساعت 13:27 http://thdmc.blogsky.com

شاید...
ولی دیوونه...

همه مامانا این هستند آخه مرغ همسایه غازه !!!!

میثم 1385/05/22 ساعت 15:52 http://blackm.ir

سلام
راستش بعضی وقت ها آدم حرف کم میاره واسه گفتن انگار الانم از همون لحظه هاست
موفق باشی
---------------
............
........
دست‌هات مال من؟
با دست‌های من بنویس
با دست‌های من غذا بخور
با دست‌های من موهابت را مرتب کن
با دست‌های من به زندگی فرمان بده
فقط دست‌هابت را
از تنم بر ندار!

واااااااای
از معدود عاشقانه هایی که تو این چند روز شنیدم!

زینب 1385/05/22 ساعت 22:11

آخی ،نازی دختر خوندهء آقای همسایه ،
خیلی ناراحت شدم. واقعا اتفاق دردناکیه ، مامانت حق داره
امیدوارم اتفاق غصه داری برات نیفته که مامانت ناراحت شه

بی انصاف

ساده 1385/05/22 ساعت 23:47 http://sade.blogsky.com

میتونی یه تصادف کوچیک بکنی بعد ببینی عکس العمل مامانت اینا چیه؟

کمتر ای مونث جانم بر من دیوانه(چهارراه دیونه خونه من) بخند..که در این دشت جنون عاقل و دیوانه یکیست..

۲. دیوونه خونه ی من سر ۴راه نیست.(نمیدونم رو چه حسابی این حرف رو زدی).!!اما هر جا که باشه٬ باغش اباد!!..
راجب پستت:انقده به فکرته که تو هنوز نمیتونی درک کنی غصه اون رو نخور و شاکر باش..
پ ن:؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!

ما نگفتیم که خندیدی!!گفتیم یه هو حوس خندیدن نکنی!!!(نیشخند)
اما خدایی اونم کامنت بود:نوک دماغم اسفناج سبز شد وقتی خوندمش!!!
پ ن:مزاحمت نشدم !!عادت ندارم زیاد حرف بزنم!!

چهارراه دیوانه خانه 1385/05/23 ساعت 00:26

راستی پستم رو تغیر دادم ..کوتاهه بیا بخون بنظر!!خراب دیونه خونتم!!

رقاص 1385/05/23 ساعت 00:33 http://dance-here.blogspot.com

خوبه خودت میگی اگر ... !

سلام...فکر کنم راه فهمیدنش از جاده میگذره و البته یکم دردناکه احتمالا...به هر حال فکر کنم همین حدودا غصه بخوره واسه توهم...

مامانت وقتی برای یه غریبه نگران میشه برایتو که بچشی که میمیره. بچه جون.

یه دوست 1385/05/23 ساعت 09:58

آدم قدر نشناس به تو میگن دیگه .حتما باید یه چیزیت بشه تا بفهمی مادرت به فکرته؟!
همه مادرا همین جورین اگه دختر خودشون باشه که دیگه خیلی خیلی ناراحت میشن.

شهرام 1385/05/23 ساعت 11:19 http://werwer.blogsky.com

به غصه خوردن مامانت برا دیگرون هم حسودیت میشه...؟

مامانا..امان از دست این مامانا!
من یکی که نفهمیدم آخرش کی باهام مهربونه چه وقت نیست!
مامانا دلشون دریاست.
اگه جلوت چیزی نمیگن بدون که تو دلشون غوغاست.

سلام گلکم!
خوشم میاد وقتی کامنت مینویسی وسطاش یکی باید بیاد از برق بگیرتت!! والا....
....
خودم تو کامنتای اول پستم اعتراف کردم که خنگ شدم دوتا ۳ نوشتم بی سواتم دیگه! :))
....
هنوزم سر شرطت هستی؟؟ همون ماچ گنده...؟!!
....
قرار نیست من خاطره بنویسم. فقط روزانه مینویسم!
حالا میفهمی چی میگم!
....
افتخار میدی لینکیده بشی؟؟
...
حالا نوبت توئه منو از برق بگیری!! :دی

بی سوات!
...
آره افتخار میدم!

مداد 1385/05/23 ساعت 20:47 http://medadsiyah.blogfa.com

شاید مامان خانومت به ظاهر در مورد اونا حرف می زنه اما راجع به تو فکر می کنه و غصه می خوره

این حرفا چیه؟ خدا نکمه...در ضمن عکس پوپک هم واقعا به دل می شینه...

سلام خوبی؟
این همه غصه نخور دختر.... راستی این موزیک متن را به طور اتفاقی در یک سی دی پیدا کردم بین آهنگهای خودم!
باورت میشه؟
راستی تو چرا این همه غمگین می نویسی؟شاد باش و امیدوار

بروووووووووووووووووووووووزززززززززززززممممممممم[گل][گل]..راجب پست بالایی دمت گرم قربون معرفتت!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد